توسعه هوش
ای مردم بها! سرچشمه هنرها، علم و هنر، توانایی تفکر است. تمام تلاش خود را بکنید تا از این معدن ایده آل چنین گوهرهایی از حکمت و وحی بیرون بیاید که رفاه و هماهنگی همه فرزندان زمین را پیش ببرد.
باشد که آنها در مدت کوتاهی پیشرفت بزرگی کنند، چشمان خود را کاملا باز کنند، جوهر درونی همه چیز را کشف کنند، در هر هنر و مهارتی ماهر شوند، یاد بگیرند که رمز و راز همه چیز را همانطور که هستند درک کنند - این یکی از بهترین هاست. آثار آشکار بندگی به آستانه مقدسه.
انسان دارای قوای جسمانی و توانایی های فکری است. اندام های حسی پنج گانه منعکس کننده خواص اجسام در جهان مادی هستند. در این زمان، توانایی های فکری انسان مسئول درک حقیقت و درک زندگی واقعی است. ترکیب این دو نوع توانایی به بشریت اجازه می دهد تا به بالاترین قله فرهنگ های مادی و معنوی دست یابد.
می توان توانایی های عقلی نفس را به پنج قسم تقسیم کرد.
1. توانایی های عمومی - در یک موقعیت متوسط بین حواس پنج گانه جسمانی و توانایی های روح قرار دارد. آن ناحیه ای است که احساس یا ادراک فیزیکی به فکر تبدیل می شود.
2. قدرت تخیل - توانایی بیان و ایجاد اشیا، تصاویر و موقعیت های مختلف در تخیل است.
3. قدرت اندیشه منعکس کننده اشیاء و رویدادهای واقعی در جهان خارج است.
4. قدرت درک - امکان درک ماهیت اشیاء و رویدادها را فراهم می کند.
5. قدرت حافظه – آنچه را که شخص تصور می کند، فکر می کند و می فهمد ذخیره و محافظت می کند.
فرآیند شناختی شخصیت یکی از پیچیده ترین و مرموزترین حوزه های دانش روانشناختی است. صدها کتاب و مقاله در این زمینه توسط متخصصان نوشته شده است. در این منابع سعی می شود چگونگی رشد توانایی ها را توضیح دهند. اما درک آنچه در آنجا نوشته شده برای افرادی که تجربه علمی ندارند بسیار دشوار است. با این حال، پدران و مادران علاقه زیادی به این مشکل دارند. نویسنده این کتاب کوشیده است تا با توجه به سطح درک و شناخت موضوع، هر چند به اختصار به برخی از ابعاد مسئله رشد و شکل گیری توانایی های انسان بپردازد. اما آرزوی نویسنده این است که خوانندگان به این خوانش سطحی بسنده نکنند، بلکه به فکر این موضوع باشند.
Perception و شناخت
پایه های خاصی وجود دارد که پایه های تزلزل ناپذیر ایمان به خدا هستند. یکی از آنها رشد یادگیری و رشد ذهن و شعور و قدرت درک عالم هستی و اسرار پنهان خداوند متعال است.
بسیاری از دانشمندان تشخیص داده اند که ادراک و شناخت ویژگی های طبیعی آگاهی انسان است و درک، تخیل و تفکر بر اساس آنها است.
بین ادراک و احساس تفاوت وجود دارد در فرآیند شنوایی، اشیاء و رویدادهای جهان مادی مستقیماً و بدون واسطه، پاسخی از سیستم عصبی «تولید» می کنند: مثلاً فرد احساس گرما، سرما، گرسنگی، تشنگی و غیره می کند. احساس می کند در این زمان، "من" درونی او منفعل به نظر می رسد. اما وقتی فردی بخواهد یک شی را از شی دیگر جدا کند یا احساسات مختلف را سازماندهی و ترکیب کند، بلافاصله توانایی های ذهنی او وارد عمل می شود. در اینجا قدرت و فعالیت آگاهی انسان نمایان می شود. نقش اصلی در پدیده ادراک و شناخت به تمایز و تعیین تعلق دارد. وقتی کسی میگوید «من این کتاب را میشناسم» یا «من این شخص را میشناسم»، به این معناست که توانایی تشخیص آن کتاب را از کتابهای دیگر یا آن شخص را از افراد دیگر دارد.
فعالیت ذهنی نه تنها در ارتباط با جهان مادی، بلکه در ارتباط با جهان انتزاعی و غیر مادی خود را نشان می دهد: ذهن انسان قادر است ایده ها را از یکدیگر متمایز کند.
از سوی دیگر، فعالیت ذهنی، توانایی های ذهنی به تعیین ویژگی کلی اشیاء و طبقه بندی آنها، گنجاندن اشیاء درک شده در یک گروه یا طبقه خاص کمک می کند. این روشی است که منجر به تشکیل دسته بندی ها می شود و امکان توسعه چنین زمینه مهمی از فعالیت های انسانی مانند علم را فراهم می کند. مثلاً شخصی شیئی را می بیند و از خود می پرسد: این شی چیست؟ و در آن لحظه رابطه و تعامل آن موضوع را با موضوعات دیگر تصور می کند. سپس به این نتیجه می رسد که شیء «جدید» در دسته اشیایی است که «درخت» نامیده می شود، زیرا از هر نظر به آنها شباهت دارد. پس از اینکه انسان شیئی را که درک می کند به گروه خاصی نسبت می دهد، در ذهن خود نامی برای آن می گذارد.
بنابراین، فرآیند ادراک و شناخت شامل موارد زیر است: از یک سو، درک روابط بین این موضوعات مختلف، گروه بندی و طبقه بندی آنها. از سوی دیگر، درک خواص و کیفیت های مختلف اشیاء است. به بیان دقیق تر، شخص می تواند با قاطعیت بگوید که "این شیء یک کتاب است"، "این جوهر است"، "این یک قلم است، این و این یک ورق است".
یک ذهن ذاتاً قوی، اگر در فرآیند یادگیری منظم و رشد یافته باشد، می تواند پدیده ها و علل ناشناخته را درک کند و اسرار علوم مختلف را بگشاید. هشیاری دانای کل و کامل که خود را در شکل انسانی جهان نشان می دهد، قادر است روابط پنهان موجود بین اشیاء را تعیین کند که انجام آن از توان افراد با هوش عادی خارج است.
حافظه
همه نعمت ها در ذات خود الهی هستند، اما هیچ چیز با قدرت تعقیب عقلانی که منشأ عطای ابدی و لذت های نامحدود است قابل مقایسه نیست... آن نعمت و بخشش ابدی، بزرگترین هدیه خداوند به انسان است. بنابراین باید از سنین پایین برای یادگیری علم و هنر تلاش کرد. علم عمیق شما، توانایی بالای شما نتیجه اراده الهی است.
دستاوردهای برجسته در توسعه علم عمدتاً به خاطر نقشی است که حافظه در زندگی ما ایفا می کند و تأثیری که بر همه جنبه های فعالیت ذهنی ما دارد. صرف نظر از نقش جهان خارج بر روح انسان، نتیجه ای که از طریق ادراک می گیرد، و تأثیر محیط بر آن، همه در برابر نیروی محافظ تجربه گذشته عقب نشینی می کنند. وقتی انسان توانایی های خود را رشد ندهد، فعالیت ذهنی و عقل او بی اثر می شود و نمی تواند چیزی را درک کند و بفهمد.
بیایید یک لحظه تصور کنیم که حافظه خود را از دست داده ایم. ما نمی توانیم چهره شخصی را که در برابر ما ظاهر شده است به یاد بیاوریم و بار دوم که او را ملاقات می کنیم او را نمی شناسیم. به عبارت دیگر، اگر حافظه نداشتیم، آنچه در گذشته می دیدیم و مشاهده می کردیم، اکنون برای ما معنایی نداشت و فقط زمان حال را درک می کردیم و سیستم عصبی ما محدود بود. پاسخ به احساسات و برداشت های از قبل آشنا. فردی که حافظه خود را از دست داده است نمی تواند موسیقی را به خاطر بیاورد و به محض اینکه موسیقی قطع شود به سرعت آن را فراموش می کند.
بدون توانایی به خاطر سپردن، هیچ تأثیر خارجی بر ذهن انسان اثری باقی نمیگذارد و اشیای مادی که محرک را ایجاد میکنند، به زودی از بین میروند، به طوری که انسان نمیتواند دیدهها و شنیدهها را بازآفرینی یا بازیابی کند. در چنین حالتی، تعامل بین اشیاء واقعی کشف نشده باقی می ماند، انسان نمی توانست چیزی بیاموزد و به درماندگی و ناتوانی خود در غلبه بر اسرار طبیعت پی می برد.
به همین دلیل است که روانشناسان توجه زیادی به مطالعه حافظه می کنند و برای رشد آن توصیه هایی می کنند.
مکانیسم حافظه
حافظه توانایی به خاطر سپردن، حفظ، زنده کردن و تمایز بین تجربیات گذشته است. تجدید گذشته در حافظه نه تنها به تخیل و افکار مربوط می شود، بلکه به چیزهایی بستگی دارد که در لحظه حال انسان را برانگیخته و پریشان می کند. صرف نظر از اینکه مغز ما چه چیزی را درک می کند و به چه چیزی فکر می کنیم، همه آن ها در حافظه ذخیره می شود و در زمان مناسب دوباره تصور می شود.
حافظه دو جنبه دارد: شخصی و عمومی. نوع اول حافظه تجربیات فردی را جمع آوری می کند، تاریخچه شخصی هر فرد، رویدادهای روزانه را بدون توجه به مهم یا ثانویه بودن آنها ثبت می کند و اطلاعاتی را در مورد هر لحظه از گذشته ارائه می دهد. نوع دوم - حافظه عمومی فرد را با محیط مرتبط می کند، به درک خود و ویژگی های شخصیتی و آشنایی با افراد و رویدادهای مختلف اطراف کمک می کند. بنابراین حافظه به عنوان یک حلقه ارتباطی عمل می کند که یک فرد خاص را با دنیای اطرافش مرتبط می کند. این پیوندی است که جامعه را از فروپاشی باز می دارد، پیوند بین گذشته، حال و آینده.
فرآیندهای حافظه عبارتند از:
A. _cc781905-5cde-3194-bb3b-138d_5c.
B. _cc781905-5cde-3194-bb3b-138d_Remembrance.
شناسایی (شناسایی) مواد ذخیره شده در حافظه.
D. _cc781905-5cde-3194-bb3b-138_5c sequo.
هر چیزی که درک می شود در حافظه می ماند و حفظ می شود و در لحظه مناسب تصور می شود. هر تصویر و شی قفل شده در حافظه از یکدیگر جدا می شود و زمانی که این یا آن برداشت ثبت می شود دقیقاً نشان داده می شود.
بنابراین، حافظه - می نویسد و حفظ می کند. چهار عملکرد را انجام می دهد. بیایید اطلاعات مختصری در مورد آنها ارائه دهیم.
A. _cc781905-5cde-3194-bb3b-138d_Sf
درک فرآیند حفظ کردن بسیار دشوار است و روانشناسان برای درک آن باید از قیاس استفاده کنند. برخی آن را به آرشیوی تشبیه می کنند که اطلاعات در آن ذخیره می شود، برخی دیگر آن را با ماسه ای که علائم مختلفی روی آن کشیده شده است مقایسه می کنند. برخی می گویند شبیه دوربینی است که روی صفحه عکاسی آثاری از خود به جا می گذارد. برخی از روانشناسان خاطرنشان می کنند که توانایی به خاطر سپردن شبیه به ضبط اطلاعات روی ضبط صوت و پخش آن در زمان مناسب است.
همچنین این ایده وجود دارد که تمام کنش ها، واکنش ها و احساساتی که بر «من» درونی ما تأثیر می گذارند، اثر خود را در حافظه به جا می گذارند. بنابراین، به خاطر سپردن و حفظ تأثیرات یکی از ویژگی های اصلی آگاهی انسان است. گذاشتن ردپا و حفظ اطلاعات در حافظه تحت شرایط خاصی اتفاق می افتد.
موفقیت در حفظ، حفظ مطالب حفظ شده به تمرکز و توجه شخص بستگی دارد. برای اینکه این روند به طور طبیعی پیش برود، فرد باید به سلامت جسمانی خود توجه کند و از عاداتی که به سلامت آسیب می زند دوری کند. زیرا سلامتی تأثیر مستقیمی بر فعالیت عملکردی حافظه دارد و فرد مبتلا به بیماری طبعاً نمی تواند حافظه قوی داشته باشد. فردی که می خواهد حافظه خود را تقویت کند باید اقدامات خاصی را برای تقویت سلامت خود انجام دهد: باید نوشیدنی های الکلی و سیگار را ترک کند، زمان زیادی را در هوای تازه بگذراند، منتظر الگوی خواب خود باشد، از پرخوری و اشتیاق بد خودداری کند.
برخی از عوامل روانشناختی نیز بر فرآیند به خاطر سپردن و حفظ اطلاعات در حافظه تأثیر میگذارند:
1. روشنایی برداشت. یک برداشت در لحظه درک واضح تر می شود و پس از آن به حافظه منتقل می شود. می توان گفت تقریباً در زندگی هر فردی اتفاقی رخ می دهد که هرگز از حافظه او پاک نمی شود. اگر حافظه را به دوربین تشبیه کنیم، همانطور که وضوح تصویر روی فیلم عکاسی به منبع نور بستگی دارد، حافظه نیز به روشنایی برداشت بستگی دارد. مشخص است که هر چه این یا آن رویداد قوی تر بر شخص تأثیر بگذارد ، عمیق تر و روشن تر در حافظه او اثر می گذارد.
2. درجه هیجان. حفظ گذشته در حافظه ارتباط تنگاتنگی با احساسات دارد. برانگیختگی قوی به قدرت و دقت حافظه کمک می کند. وقایعی که باعث شادی و غم شدید می شوند بهتر از رویدادهایی که شخص نادیده می گیرد به خاطر سپرده می شود. اگر حافظه را با یک دریای بزرگ مقایسه کنیم، هیجان را می توان به امواجی که توسط باد هدایت می شود تشبیه کرد. هر چه باد قوی تر باشد، امواج بلندتر و فرورفتگی بین امواج عمیق تر می شود.
3. سطح تمرکز. تمرکز تأثیر قدرتمندی بر حافظه دارد: هر چه فرد بیشتر روی هر موضوعی تمرکز کند، آن را بیشتر به خاطر می آورد. برخی از افراد به سرعت اطلاعات را به خاطر می آورند و به سرعت فراموش می کنند، در حالی که برخی دیگر تلاش زیادی برای به خاطر سپردن اطلاعات انجام می دهند و برای مدت طولانی آن را فراموش نمی کنند. البته نوشتن چیزی بر روی تپه های شنی آسان تر از حکاکی روی سنگ مرمر است، اما در حالی که نوشتن روی سنگ برای قرن ها باقی می ماند، آن هایی که روی شن نوشته شده اند با نسیم ملایم ناپدید می شوند.
توانایی تمرکز، توانایی بسیج توجه، به حافظه کمک زیادی می کند، زیرا باعث می شود شیء و رویداد به خاطر سپرده شده واضح تر شود. همه اشیاء و وقایع مبهم و نامشخص به سختی به خاطر سپرده می شوند و به راحتی فراموش می شوند، اما آنهایی که واضح و قابل درک هستند به راحتی در حافظه نوشته می شوند و برای مدت طولانی در آنجا نگهداری می شوند.
در حالی که توجه متمرکز مانند پرتوهای خورشید است که از طریق یک ذره بین متمرکز می شوند، بی توجهی را می توان به پرتوهایی تشبیه کرد که از یک شیشه معمولی عبور می کنند. پرتوهایی که از ذره بین عبور می کنند به حدی متمرکز می شوند که دمای محل سقوط به حد سوختن می رسد در حالی که پرتوهای عبوری از شیشه معمولی قادر به گرم کردن سطح نیستند. این مثال تصویری نشان میدهد که توانایی تمرکز تا چه اندازه برای رشد یک حافظه قوی مهم است.
4. نظم و انضباط. اگر فرآیندهای حافظه نظم و انضباط داشته باشند، حافظه ما قوی تر و افکار ما واضح تر و واضح تر می شوند. و فعالیت ذهنی ما بهبود می یابد. به همین دلیل، شعر راحتتر از نثر به یاد میآید. اگر نثر واضح و منطقی باشد، راحتتر از نوشتهای که بدون ارتباط و هدف نوشته شده است، به یاد میماند.
5. تکرار. حفظ کردن یکی از عملیات های مهم در فرآیند حفظ است. اکثر مردم نمی توانند حجم زیادی یا کوچک اطلاعات را بدون تکرار به خاطر بسپارند. اغلب اتفاق میافتد که مطالبی را بهطور غیرارادی حفظ میکنیم، صرفاً به این دلیل که آن را بارها و بارها تکرار میکنیم، صرف نظر از اینکه برای ما جالب است یا میخواهیم آن را به خاطر بسپاریم یا نه. برخی از کارشناسان بر این باورند که فرآیند حفظ و تکرار جدایی ناپذیر هستند.
ب. یادآوری کنید
یادآوری مطالبی که قبلاً تسلط یافتهاند میتواند هم بهطور داوطلبانه و هم غیرارادی رخ دهد، یعنی به خودی خود یا با کمک یک عمل ارادی.
افکاری که برای مدت طولانی در مخفیگاه حافظه ذخیره شده اند، اغلب خود به خود به فکر کردن باز می گردند. مثلاً فرد راه حل مشکل خاصی را می داند و تمام تلاشش معطوف به آن است. ناگهان موسیقیای را که زمانی میشناخت به یاد میآورد و شروع به زدن و پخش آن میکند. شاید این ملودی در طول روز از سرش بیرون نرود، حتی اگر خودش هم نخواهد. این ملودی می تواند طوری به او «چسبیده» که در افکارش اختلال ایجاد کند و حتی در مقابل این حمله احساس ناتوانی کند.
اگر افکار و ایدهها اثری قوی در حافظه بگذارند، به راحتی دوباره ظاهر میشوند و سپس بین تصاویر حال و خاطرات گذشته که ناگهان از اعماق خاطره بیرون میآیند، درگیری ایجاد میشود. گاهی پیش می آید که گذشته «از کنترل خارج می شود» و مسیرهای افکار ما را در پیش می گیرد و جایی برای احساسات آنی باقی نمی گذارد.
ج. تشخیص تصویر
تشخیص تصویر یکی از وظایف مهم حافظه است. وقتی انسان میخواهد ایدهای را از ایدهای دیگر تشخیص دهد، نباید شک کند که این تصور زاییده تخیل نیست، بلکه از حافظه است و در زمان مناسبی در حافظه سپرده شده است. به همین دلیل نمی توان شناخت و عامل زمان را از یکدیگر تفکیک کرد. اگر شناخت به این صورت اتفاق بیفتد، شکی نیست که مطالب از هسته مناسب حافظه بازیابی شده است.
وقتی انسان دیگری را می بیند یا آهنگی می شنود، باید مطمئن باشد که این شخص را قبلاً دیده یا قبلاً این آهنگ را شنیده است، یعنی مطمئن باشد آنچه دیده و شنیده با حافظه او مطابقت دارد. برداشت قبلی به تازگی از حافظه یادآوری شده است.
بین مطالب گرفته شده از حافظه و احساس فعلی تفاوت وجود دارد:
1. ادراک قطعا قوی تر و واضح تر از حافظه است. به گفته فیلسوف انگلیسی هربرت اسپنسر، ادراک اشیاء عاملی قوی و حافظه عامل ضعیفی است. به عنوان مثال، هنگامی که یک جهانگرد سعی می کند آنچه را که چند روز پس از دیدن نوتردام در پاریس دیده است به یاد بیاورد، متوجه می شود که دیگر تمام جزئیات را به خاطر نمی آورد و حافظه این بنای یادبود ضعیف تر و مبهم تر از آن است. ادراک
2. ادراک یک عمل غیرارادی است و ادراک به اجبار وارد آگاهی ما می شود. وقتی فردی با چشمان باز در مقابل بنای تاریخی می ایستد، برای دیدن آن نیازی به تلاش خاصی نیست. با این حال، یادآوری آن در نتیجه یک عمل داوطلبانه رخ می دهد. تصور درباره او یا از حافظه محو می شود یا دوباره ظاهر می شود.
3. ادراک یا تخیل، برداشت های دیگری را ایجاد می کند که تجربه شده است. مثلاً وقتی به میز نگاه می کنم یاد کتابخانه ام در خانه و کتاب های زیبای آنجا می افتم و همه چیز کارم را به یاد می آورم. با این حال، برداشت های فعلی اثر ضعیفی در حافظه باقی می گذارد. مثلاً با یادآوری میزی که در خانه تاجر دیدم، میز کتابخانه ام را هم تصور می کنم. شدت برداشت آخر، یعنی تصویر میز خودم، تصویر سفره تاجر را تغییر می دهد، آن را ضعیف می کند.
د. عامل زمان
ویژگی زمانی ادراک - آخرین مرحله به خاطر سپردن و بازآفرینی - توانایی نسبت دادن برداشت زنده شده به یک زمان خاص است. پس از اتمام مرحله تمایز و مشخص شدن محل برداشتی که در حافظه ظاهر شده است، بسته به ترتیب ظاهر باید زمان مشخصی برای آن تعیین کرد. به عنوان مثال، من شروع به یادآوری سفری می کنم که به یک شهر خاص انجام داده ام. اول از همه مطمئنم که این سفر واقعاً انجام شده است، اما به دلیل گذشت زمان، فراموش کرده ام چه زمانی و چه زمانی از سال بوده است. برای تعیین زمان دقیق این رویداد، من شروع به حرکت به گذشته می کنم، قطعه قطعه، شروع به افشای زنجیره رویدادهای مربوط به این سفر می کنم. در حین تحقیقات، اتفاقی را به یاد می آورم که در یک سفر اتفاق افتاد. وقتی وارد مسافرخانه شدم، آتشی در اجاق بود و از خادم خواستم که چنان آتشی به اتاقم بیاورد، چون می خواهم گرم باشم. در آن لحظه به یاد آوردم که سفر در زمستان انجام شده است. بنابراین مشکل زمان بندی سفر حل شد و تحقیقات من به پایان رسید.
اگر تعاملی بین "من" و آگاهی وجود داشته باشد، پس مسئله تعیین رابطه بین رویدادهای گذشته و زمان وقوع آنها پیچیده نیست. ما به راحتی می توانیم زنجیره اتفاقات ثبت شده در حافظه خود را تا انتها دنبال کنیم. با این حال، این موضوع ساده ای نیست، زیرا برخی برداشت ها، تصاویر، ایده ها با گذشت زمان ضعیف یا پاک می شوند و به خاطر سپردن آنها تقریبا غیرممکن است. جنبه دیگری از فرآیند حافظه - فرآیند فراموشی - در اینجا عمل می کند.
اما زمانی که توالی زمان درک شود و اشیاء گذشته در زمان و مکان معینی قرار گیرند، آخرین مرحله حفظ و یادآوری مطالب پایدار و قابل توجه را می توان کامل دانست.
فساد حافظه
همانطور که می دانیم مکانیسم های فرآیندهای حافظه دارای شاخص های خاصی هستند. آنها می توانند از بیماری ها و اختلالات مختلف رنج ببرند. به طور کلی اختلالات حافظه را می توان به دو نوع تقسیم کرد:
A. _cc781905-5cde-3194-bb3b-138_badmor loss.
B. _cc781905-5cde-3194-bb3b-138d حافظه فشرده Excessive Excessive.
یک اختلال عمومی رایجتر حافظه، فراموشی نام دارد. در صورت فراموشی، حافظه به حدی ضعیف می شود که خاطرات گذشته کاملاً از بین می رود.
الف- چند نوع فراموشی متمایز می شود.
1. فراموشی عمومی یا عمومی. در این نوع فراموشی، از دست دادن حافظه می تواند از چند دقیقه تا چند ماه یا سال طول بکشد. در این دوره، فرد نمی تواند آنچه را که در گذشته برای او اتفاق افتاده به خاطر بیاورد. سقوط، ضربه به سر، تب شدید، به عنوان مثال، در هنگام آپنه خواب (حتی اگر برای مدت کوتاهی طول بکشد)، منجر به فراموشی کامل خاطرات برای یک دوره طولانی از زندگی می شود.
فراموشی متناوب در یک دوره معین در فرد رخ می دهد. به این نوع فراموشی، فراموشی موقت می گویند.
2. تشدید فراموشی. در این نوع فراموشی، اختلال حافظه در جهت شدت ایجاد می شود. در طول این بیماری، فرد قبل از هر چیز توانایی به خاطر سپردن دانشی را که کمی زودتر به دست آورده، به خاطر سپردن وقایع و حقایق جاری از دست می دهد. با این حال، در این زمان، فرد اتفاقاتی را که در دوران کودکی رخ داده است، بهتر به یاد می آورد، اما مفاهیم پیچیده را سریعتر از مفاهیم ساده فراموش می کند. با بدتر شدن بیماری، او به تدریج اتفاقاتی را که در گذشته برایش افتاده فراموش می کند. این بیماری در نهایت به این واقعیت منجر می شود که خاطرات دوران کودکی به طور کامل از حافظه پاک می شود.
3. فراموشی جزئی. در طول این بیماری، فرد برخی از رویدادها را به خوبی به خاطر می آورد، اما برخی دیگر را نه. به عنوان مثال، در حالی که آنها چیزهایی را که در مورد ریاضی و موسیقی می دانند فراموش می کنند، سایر دانش ها به طور کامل در حافظه آنها حفظ می شود. برخی از افراد مبتلا به این بیماری نام خود یا نام عزیزان خود را فراموش می کنند، برخی نام رنگ ها و اعداد را فراموش می کنند و برخی دیگر نحوه استفاده از این یا آن بخش از گفتار - فعل یا شکل مناسب فعل را فراموش می کنند. از آنجایی که تنوع این نوع فراموشی بسیار زیاد است، فهرست کردن همه آنها در اینجا غیرممکن است.
ب- نوع دوم اختلال حافظه مربوط به پردازش بیش از حد حافظه است. تمام اطلاعات ذخیره شده در حافظه با سرعتی باورنکردنی در یک لحظه در ذهن ظاهر می شود. این نوع اختلال حافظه معمولاً در افرادی مشاهده می شود که در آستانه مرگ بودند اما دوباره زنده شدند. بعداً بازگو میکنند که چگونه تمام زندگی گذشتهشان جلوی چشمانشان میگذشت.
وقتی این بیماری تا حدی در فرد ظاهر می شود، چیزهایی به یاد می آید که به کلی فراموش می شوند و در شرایط عادی اهمیتی ندارند. به عنوان مثال، در هنگام تب شدید، حافظه فرد به طور موقت تقویت می شود و فرد جزئیات، تاریخ ها و حقایق پیش پاافتاده وقایعی را که سال ها پیش اتفاق افتاده است به یاد می آورد.
انواع حافظه
روانشناسانی که فرآیندهای حافظه را مطالعه می کنند دریافته اند که انواع مختلفی از حافظه وجود دارد و افراد توانایی های متفاوتی برای به خاطر سپردن و حفظ مطالب دارند. این تفاوت ها عبارتند از وراثت، ادراک، میزان رشد این یا آن احساس، سن و غیره. توضیح داده شده است توانایی عملکرد حافظه به ویژگی های فردی فرد بستگی دارد و از این نظر همه افراد جامعه با یکدیگر متفاوت هستند.
تقسیم کلی حافظه به انواع به ما امکان می دهد حافظه خارجی را که مربوط به احساسات و محتوا است از حافظه کلامی-منطقی که انتزاعات و ایده ها است تشخیص دهیم. حافظه مربوط به احساسات به دو دسته تقسیم می شود:
حافظه بصری.
حافظه شنوایی.
حافظه C. _cc781905-5cde-3194-bb3b-138dMoving.
هر فرد می تواند این نوع حافظه ها را به روش های مختلف توسعه دهد: به عنوان مثال، رنگ ها، شکل ها و تصاویر، نسبت های فضایی، یعنی در حالی که حافظه بصری برای هنرمندان، مجسمه سازان و مهندسان مهم است، حافظه شنیداری در موسیقی دانان که می توانند به خاطر بسپارند به خوبی توسعه یافته است. عبارات موسیقی طولانی آنها قادر هستند. به خوبی شناخته شده است که افراد نابینا در تشخیص اشیاء با دست بهتر از افراد بینا هستند، بنابراین حافظه لامسه توسعه یافته تری دارند.
انواع حافظه مربوط به ایده ها و انتزاعات نیز با توجه به رشد آنها متمایز می شود، به عنوان مثال، توانایی های ریاضی، فلسفی و طبیعت گرایانه. بنابراین، افراد با توجه به حافظه خود به دسته های زیر تقسیم می شوند: برخی حافظه دیداری غالب دارند و تصاویری را که می بینند بهتر به خاطر می آورند. برخی حافظه شنوایی غالب دارند و بهتر است برداشت هایی را که می شنوند به خاطر بسپارند. در حالی که دیگران حافظه حرکتی خوبی دارند و بهتر است تمام رویدادهای مربوط به حرکت عضلات از جمله راه رفتن، نوشتن و چابکی فیزیکی را به خاطر بسپارند.
اما باید بپذیریم که همه انواع حافظه به هم پیوسته اند و از یکدیگر جدا نیستند. با این حال، عوامل مؤثر بر حافظه در افراد مختلف به روش های مختلفی بیان می شود و اگر عاملی در یکی پیشرو باشد، همان عامل در دیگری نقش ثانویه و وابسته ایفا می کند. ویژگی مکمل توانایی به خاطر سپردن و حفظ در هر فرد به عنوان ترکیبی از این عوامل تعیین می شود.
حافظه خوب چیست؟
تفاوت های فردی در حافظه افراد در تسلط یک نوع حافظه آشکار می شود. از سوی دیگر، هر یک از این انواع با توجه به درجه رشد خود متفاوت است: حافظه یا آموزش دیده یا ضعیف است. شاخص های یک حافظه خوب به شرح زیر است:
1. مواد به راحتی جذب و توسط حافظه ذخیره می شود. یک فرد از اولین بار مقدار زیادی مطالب را می فهمد و به خاطر می آورد.
2. هر چیزی که در حافظه نوشته می شود برای مدت طولانی و قابل اعتماد در آن حفظ می شود. سپس به سرعت در لحظه مناسب تصور می شود. انسان در مواقع نیاز مطالب را از حفظ ببرد، برای این کار تلاش خاصی نکند، آن وقت جواب آماده باشد.
این دو عامل شاخص های اصلی یک حافظه خوب هستند. شخصی که آنها را دارد به راحتی و به سرعت مواد مختلف را جذب می کند و پس از مدت ها آزادانه آنها را تصور می کند. کسانی که این ویژگی ها را ندارند حافظه ضعیفی دارند.
آموزش و توسعه حافظه
برای سالیان متمادی، توانایی آموزش و پرورش حافظه یکی از مسائل اصلی روانشناسی بوده است. علیرغم اینکه حافظه خاصیتی است که طبیعت در اختیار انسان قرار داده است و هیچ دستور العمل آماده ای برای بهبود معجزه آسا آن وجود ندارد، اما می توان با رعایت برخی قوانین بهداشت جسمی و روحی، حافظه را پربارتر کرد. هیچ کس امکان توسعه این موهبت الهی را انکار نمی کند و کار تکمیل آن را ناامید نمی داند. از سوی دیگر، هر فردی باید مدام در جهت رشد حافظه خود گام بردارد و سعی کند با انتظار برخی قوانین، کاستی ها را برطرف کند، قدرت حافظه را افزایش دهد و روند حفظ و تخیل مطالب را بهبود بخشد. نکات زیادی برای بهبود حافظه وجود دارد و بیایید مهمترین آنها را در نظر بگیریم.
1. در حالی که عملکرد طبیعی حافظه به سلامت جسمانی عمومی مربوط می شود، نباید تمام مسائل مربوط به سلامتی اعم از بیماری سیستم عصبی مرکزی، سوء هاضمه یا هر اختلال دیگری در عملکرد بدن را نادیده گرفت و تنظیم کرد.
در حین کار ذهنی، هوای پاک، بهداشت بینایی و شنوایی، درمان به موقع و پیشگیری از سرماخوردگی، انتظار برای اصل تغذیه موثر، خواب آرام و عمیق، تمرینات بدنی در هوای آزاد و همچنین پرهیز از مواد مخدر و الکل بدون شک بهبود عملکرد حافظه
2. Desk باید در مکانی ساکت و راحت قرار گیرد و به اندازه کافی روشن شود. سازماندهی صحیح کار ذهنی به تمرکز بر درس و به خاطر سپردن مطالب درسی محکم کمک می کند.
3. در حین خواندن، نوشتن یا هر فعالیت خلاقانه، سعی کنید روی کاری که انجام می دهید تمرکز کنید.
4. پس از مطالعه بخشی از کتاب، خلاصه ای کوتاه از آن قسمت بنویسید، این به شما کمک می کند تا مطالب را به خوبی درک کنید.
5. قبل از خواندن، نوشتن یا حفظ کردن چیزی، هدف اصلی کار خود را مشخص کنید. به عنوان مثال، اگر هدف اصلی از خواندن حفظ کردن است، به جزئیات خاص فردی توجه کنید. اگر درک کلی از متن پیش رو دارید، نیازی به توجه بیش از حد به جزئیات فردی نیست.
6. به محض احساس علائم خستگی، تمرین را متوقف کنید.
7. اگر مطالبی که قرار است به خاطر بسپارید زیاد است، آن را به چند روز تقسیم کنید تا نیازی به بارگذاری بیش از حد حافظه نباشد.
8. در صورت نیاز به حفظ متن، آن را به طور کامل و بدون تکه تکه شدن بخوانید و چندین بار تکرار کنید.
9. توجه داشته باشید که چه نوع حافظه ای دارید و با توجه به توانایی های خود به موضوع حفظ مطالب نزدیک شوید. برای مثال، اگر حافظه بصری خوبی دارید، مطالب را به صورت بصری به خاطر بسپارید. اگر حافظه شنوایی شما غالب است، متن را با صدای بلند بخوانید یا به کسی گوش دهید که آن را می خواند. اگر زمانی که خودتان اقدامی را انجام می دهید به خوبی به خاطر دارید، سعی کنید تا آنجا که ممکن است متن حفظ شده را بنویسید.
10. قبل از شروع به حفظ کردن، متن را با دقت بخوانید و سعی کنید آن را بفهمید، زیرا اگر بار اول اشتباه به خاطر بیاورید، بعداً تصحیح آن مشکل خواهد بود.
11. برای اینکه مطالب به خوبی به خاطر بسپارند، باید بین کلمات یا معانی آن تعامل ایجاد کرد و بین قسمت هایی از مطالب توالی منطقی ایجاد کرد.
12. به خاطر تثبیت مطلب حفظ شده در حافظه، حفظ بدون تکرار ممکن نیست. در این صورت البته فرآیند تکرار باید با درک و تمرکز مطالب و همچنین میل به یادآوری همراه باشد.
این نکات به شما کمک میکند تا حفظ را پربارتر کنید و تواناییهای ذهنی خود را بهبود ببخشید.
نقش دانش
برتری دانش را در زمینه های مختلف به آنها نشان دهید.
اگرچه دستاوردهای علم و هنر افتخار بزرگ بشریت است، فراموش نکنید که این تنها زمانی امکان پذیر است که رودخانه انسانی به دریای قدرت بریزد و الهام خود را از یک الهی باستانی دریافت کند. منبع
روانشناسان معتقدند والدینی که دانش اولیه علمی ندارند، نه می توانند با اقتدار به سؤالات کودکان پاسخ دهند و نه میل آنها به دانستن همه چیز را برآورده می کنند. با این حال، والدین این فرصت را دارند که از کتاب های علمی رایج در هر کتابخانه ای اطلاعات کسب کنند. والدین با روی آوردن به آنها می توانند جهان بینی فرزندان خود را گسترش دهند و به رشته های مختلف علمی علاقه ایجاد کنند. در زیر برخی از متون معمولی نوشته شده به زبانی ساده و مناسب برای کودکان آورده شده است که ممکن است والدین آنها را مفید بدانند.
زمین
1. زمین یک جرم آسمانی گرد است که شبیه پرتقال یا هندوانه است. سه چهارم سطح آن آب و بقیه خشک است.
2. زمین هم به دور محور خود و هم به دور خورشید می چرخد. هر دو عملکرد همزمان انجام میشوند.
3. زمین در 24 ساعت یک چرخه کامل به دور محور خود می زند که تغییر روز و شب را تضمین می کند. یک چرخه کامل زمین حول محور خود سوتکا نامیده می شود. زمین در 365 روز و 6 ساعت و 9 دقیقه و 9 ثانیه به دور خورشید می چرخد و دلیل اصلی فصل ها همین است. چرخه کامل زمین به دور خورشید یک سال نامیده می شود.
4. همانطور که آهنربا اجسام فلزی را جذب می کند، زمین نیز اجسام مختلف را جذب می کند. به همین دلیل است که ما روی زمین می ایستیم و نمی افتیم.
5. زمین با سرعت زیادی حرکت می کند، اما ما آن را احساس نمی کنیم، همانطور که مسافران کشتی در حال حرکت، حرکت آن را احساس نمی کنند.
6. تمام مواد مایع تا زمانی که به مانعی برخورد کنند و آن را تغییر دهند به شکل کره هستند. قطرات باران و تگرگ تا زمانی که زمین را لمس نکنند کروی هستند. خورشید، ماه و ستارگان کروی هستند.
7. شواهد زیادی برای اثبات کروی بودن زمین وجود دارد. بیایید به برخی از آنها بپردازیم:
الف) شخصی که کشتی را از سمت دریا به بندر نزدیک می کند، ابتدا قسمت بالای کشتی را می بیند و سپس به تدریج قسمت های باقی مانده را می بیند.
ب) هنگامی که کشتی از بندر دور می شود، ناظر می بیند که به تدریج از دید ناپدید می شود. اگر زمین کروی نبود، بدون توجه به مسافتی که طی می کرد، می شد کشتی را با دوربین دوچشمی قدرتمند دید. اما از آنجایی که زمین کروی است، ابتدا بدن و سپس قطب های آن از دید ناپدید می شود;
ج) هنگامی که کشتی به ساحل نزدیک می شود، مسافران ابتدا قسمت های بالای بلندترین ساختمان های شهر را مشاهده می کنند، تنها زمانی که به ساحل نزدیک می شوند، همه خانه ها را می بینند.
چ) خورشید گرفتگی زمانی رخ می دهد که زمین بین خورشید و ماه قرار گیرد. در این زمان، سایه زمین بر روی ماه دایره ای است.
8. زمین 1300000 بار کوچکتر از خورشید و 50 برابر بزرگتر از ماه است.
9. اگر فردی در یک روز 150 کیلومتر را در همین راستا طی کند، دور زمین می چرخد و پس از 365 روز به نقطه ای می رسد که سفر خود را آغاز کرده است.
B. اجرام آسمانی
اجرام آسمانی به سه گروه بزرگ تقسیم می شوند: ستارگان، سیارات و دنباله دارها.
1. ستارگان نور خود را ساطع می کنند و منبع نور اضافی ندارند. فاصله بین ستاره های آسمان که می بینیم همیشه ثابت است. در یک شب صاف، می توانیم 6000 ستاره در آسمان را با چشم غیر مسلح بشماریم. با این حال، اگر از تلسکوپ استفاده کنیم، تعداد ستاره های آسمان هزاران و میلیون ها خواهد بود و به هر حال شمارش آنها غیرممکن خواهد بود.
2. سیارات پرتوهای خورشیدی را که بر آنها می تابید منعکس می کنند، نه خود سیارات. بنابراین، آنها را می توان در یک شب صاف به خوبی دید. سیارات حول محور خود و به دور خورشید حرکت می کنند. منظومه شمسی ما دارای سیارات زیر است: عطارد، زهره، زمین، مریخ، مشتری، زحل، اورانوس، نپتون، پلوتون. به غیر از سیارات، ستاره شناسان تعداد زیادی سیارک یا سیارات کوچک را کشف کرده اند. بیشتر سیارات دارای ماهواره های طبیعی و قمرهایی هستند که در اطراف آنها حرکت می کنند. سیارات زیر دارای ماهواره های طبیعی هستند: مریخ – 2، مشتری – 14. زحل - 10، اورانوس - 5، نپتون -2 و زمین - 1.
3. دنباله دارها از این جهت شبیه زمین هستند که پرتوهای خورشید را مانند زمین منعکس می کنند. آنها مانند ابری از گاز با سر روشن و دم ضعیف به نظر می رسند. هر از گاهی امکان دیدن آنها در آسمان تاریک وجود دارد. دنباله دارها از اعماق فضا می آیند، از کنار خورشید می گذرند و به اعماق فضا باز می گردند.
B. _cc781905-5cde-3194-bb3b-138d_Sunset and Sunset
1. خورشید یک جرم آسمانی کروی است که مقدار زیادی گرما و نور از خود ساطع می کند. می توان تصور کرد که هر صبح از مشرق طلوع می کند، از افق می گذرد و در مغرب غروب می کند. اما این طوری نیست؛ این نوع توهم با حرکت زمین حول محور خود ایجاد می شود. به همین ترتیب، وقتی کشتی از بندری خارج می شود، به مسافرانش اینطور به نظر می رسد که کشتی از بندر دور نمی شود، بلکه بندر در حال دور شدن از کشتی است.
2. خورشید در بیست و پنج روز و نیم یک دایره کامل به دور محور خود می سازد. قسمتی از زمین که رو به خورشید است روز و طرف مقابل آن را شب می نامند. بنابراین وقتی در آسیا و اروپا روز است، در آمریکای شمالی و جنوبی شب است. وقتی آمریکاییها از خواب بیدار میشوند و سر کار میروند، مردم آسیا و اروپا برای خواب آماده میشوند.
3. وقتی خورشید به خط افق نازل می شود می گوییم غروب می کند و آن قسمت از افق را مغرب می گویند. با توجه به اینکه خورشید از شرق طلوع و از غرب غروب می کند، می توان گفت که زمین در مدت بیست و چهار ساعت حول محور خود از شرق به غرب می چرخد.
4. زمین در فاصله 150 میلیون کیلومتری خورشید قرار دارد و پرتوهای خورشید در مدت هشت دقیقه به زمین می رسد.
C. ماه
1. ماه نیز یک جرم آسمانی کروی است. این تنها ماهواره طبیعی زمین است. خود ماه نمی درخشد. مقداری از نور از خورشید بر روی آن میافتد، اما بیشتر نور را از زمین دریافت میکند که در شب بهتر دیده میشود. اگرچه ماه در مقایسه با سایر سیارات چندین برابر کوچکتر است، اما بسیار بزرگ به نظر می رسد زیرا نزدیک ترین جرم آسمانی به زمین است.
2. هیچ آب، هوا، زندگی در ماه وجود ندارد، سطح سنگی آن با دهانه های متعدد پوشیده شده است.
3. ماه در 27 روز و 8 ساعت و 43 دقیقه به دور زمین می چرخد و همراه با زمین در یک سال یک دور کامل به دور خورشید می چرخد.
4. در حین گردش ماه به دور زمین، «چهره» و «قمر» مختلف آن را می بینیم. بر اساس این صفحات، تقویم قمری تدوین شده است. وقتی ماه سمت تاریک خود را به سمت ما می چرخاند، ما آن را به طور کامل نمی بینیم. سپس هلال ظاهر می شود و صفحات متناوب می شوند: ربع اول، ماه در حال افزایش، ربع آخر و در نهایت، تنها قسمت کوچکی از آن قابل مشاهده است و به طور کامل ناپدید می شود. قسمتی از ماه که رو به خورشید است هرگز رو به زمین نیست و البته ما نمی توانیم آن را ببینیم. زمانی که نیمی از ماه که توسط خورشید روشن می شود رو به زمین باشد، ماه در حال نزول نامیده می شود.
5. خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی نیز مربوط به حرکت ماه است. هنگامی که زمین بین خورشید و ماه در ماه در حال نزول قرار دارد، پرتوهای خورشید به ماه نمی افتد زیرا در سایه زمین ایستاده است. این رویداد ماه گرفتگی نامیده می شود. زمانی که ماه بین زمین و خورشید قرار می گیرد، این بار زمین در سایه ای که ماه ایجاد می کند، می افتد. در آن لحظات، خورشید گرفتگی رخ می دهد. خورشید گرفتگی می تواند کلی یا جزئی باشد. در یک خورشید گرفتگی کامل، ماه تمام پرتوهای خورشید را مسدود می کند، در حالی که در یک خورشید گرفتگی جزئی، مقداری از اشعه های خورشید به زمین می رسد. به نوبه خود، اگر earth به طور کامل ماه را از تابش خورشید مسدود کند، ماه گرفتگی کامل مشاهده می شود، اگر بخشی از پرتوهای خورشید همچنان به سطح ماه برسد، این رویداد را یک ماه گرفتگی می نامند. ماه گرفتگی جزئی
چ. آب و هوا و جو
1. جو ماده ای خالص و سبک است. از آنجایی که ذرات تشکیل دهنده جو کوچک هستند، نمی توان آنها را با چشم غیر مسلح دید. با این حال، بسیاری از لایه های جو را می توان به رنگ آبی دید. مثلاً هوای اطراف خود را در اتاق نمی بینیم، اما وقتی به آسمان نگاه می کنیم، گنبد آبی آسمان را می بینیم. این گنبد از لایه های جوی تشکیل شده است که روی هم قرار گرفته اند.
2. هوا برای بقای همه موجودات زنده از جمله انسان ضروری است. همانطور که پوست هندوانه قسمت خوراکی آن را می پوشاند، جو، لایه هوای زمین، زمین را احاطه کرده است.
3. ابر، مه، برف، تگرگ، باد، رعد و برق و رعد و برق - همه اینها پدیده های جوی زخم در هوا هستند.
ابر تحت تأثیر گرمای خورشید، بخشی از آب اقیانوس، دریا، دریاچه ها و رودخانه ها تبخیر شده و به بخار نامرئی شفاف تبدیل می شود. از آنجایی که بخار آب سبک تر از هوا است، تا ارتفاع معینی بالا می رود، سرد می شود، متراکم می شود و به ابر تبدیل می شود. بنابراین، ابر نتیجه تراکم و تراکم بخار در هوا است.
مه بعد از یک روز گرم، بخار آب زیادی روی سطح آب جمع می شود. این لایه ضخیم بخار که نمی تواند تا لایه های بالایی جو بالا برود مه نامیده می شود.
باران. میعانات بخار که ابر را تشکیل می دهد، قطرات آب را تشکیل می دهد. آنها با یکدیگر ادغام می شوند و بزرگتر، سنگین تر می شوند و به زمین می افتند. به این قطرات باران می گویند.
برف و تگرگ. بخار متراکم ابرها هنگام برخورد با لایه های سرد هوا منجمد می شود و قطرات یخ زده به صورت برف و تگرگ به زمین می ریزند.
باد. از آنجایی که هوا در لایه های مختلف جو پخش می شود، اختلاف دمایی در این لایه ها باعث ایجاد حرکت هوا در سطح زمین - باد - می شود. اگر حرکت ضعیف باشد، نسیم ملایمی را احساس می کنیم. اگر سرعت آن شدید باشد و توده هوای بزرگی حرکت کند، آن را طوفان می نامیم.
رعد و برق و رعد و برق. در حین حرکت مشترک دو لایه ابر، الکتریسیته ساکن تولید می شود و ابرها بار الکتریکی پیدا می کنند. هنگامی که دو ابر، یکی با بار مثبت و دیگری با بار منفی به هم می رسند، یک تخلیه الکتریکی بین آنها رخ می دهد - رعد و برق، و پدیده صوتی همراه با تخلیه الکتریکی را رعد می گویند. هنگامی که این ترشحات بین ابرها و زمین ایجاد می شود، درختان را از ریشه می کند و می سوزاند و خانه ها را با باد می برد.
بنجامین فرانکلین، دانشمند مشهور آمریکایی، طرح زیر را از هادی صاعقه پیشنهاد کرد: برای محافظت در برابر رعد و برق، لازم است در نزدیکی تمام ساختمان های بلند یک سوراخ در زمین حفر کنید، یک قطعه آهن را در آن دفن کنید و آن را با آب پر کنید. سپس یک قطعه آهن دیگر در بالای ساختمان ثابت می شود و هر دو قطعه آهن با سیم آهنی به هم متصل می شوند. رعد و برق به طور طبیعی به آهن متصل به بالای ساختمان برخورد می کند، زیرا در بالاترین نقطه ساختمان قرار دارد و جریان الکتریکی از طریق سیم به آهن موجود در گودال می رسد و آن را در آنجا خنثی می کند. از زمان فرانکلین، این اختراع بسیار بهبود یافته است و رسانای صاعقه اکنون بسیار ساده شده اند.
ذهن انسان اسرار طبیعت را درک می کند و بر آن تأثیر می گذارد. والدین و مربیان باید رسالت مهم خود را کاملاً درک کنند و لزوم رشد مداوم توانایی های کودکان را فراموش نکنند.
1. آموزش شامل دادن دانش بیشتر به کودک، آموزش موضوعات بیشتر و قرار دادن اطلاعات بیشتر در ذهن او نیست. یک معلم خوب باید از تجربیات روانشناختی و تربیتی خود استفاده کند تا به کودک کمک کند تا ماهیت موضوع را عمیق تر کند و با کسب دانش، هدفی را که آرزوی آن را دارد به روی او باز کند.
2. معلمی که قصد دارد در مدت زمان کوتاهی به دانش آموز خود اطلاعات بیشتری بدهد، مسئولیت خود را در قبال کیفیت دانش کودکان انکار می کند و نشان می دهد که هیچ علاقه ای به آینده کودک ندارد.
3. کمیت دانش کسب شده به اندازه کیفیت و روش تدریس آن مهم نیست. باید آزاداندیشی و کوشش را در دانش آموزان نهادینه کرد و از تلاش آنها برای کشف و درک اسرار دنیایی که در آن زندگی می کنند حمایت کرد.
4. معلمی که به کار خود پایبند باشد، نه تنها دانش آموزان را به درک حقیقت و کسب علم علاقه مند می کند، بلکه آنها را برمی انگیزد تا با رفتار خود راستگو و قابل اعتماد باشند و صفات ستودنی را در خود ایجاد کنند.
5. جوهر آموزش واقعی بهره برداری بی رحمانه از توانایی های ذهنی کودکان نیست، بلکه دادن دانش پایه ای محکم به آنهاست.
والدین فراموش نکنند که حافظه کودکان در مدرسه به اندازه کافی بار می شود و سر آنها مدام مشغول موضوعات مختلفی است که در آنجا یاد می گیرند. آنها باید بدانند که ذهن انسان در مراحل مختلف رشد ظرفیتهای متفاوتی دارد و بار کردن آن با مشکلات پیچیده غیرقابل تحمل فقط میتواند آسیبی به همراه داشته باشد.